انتشارات مبلغان ناشر خریدشناسی به تالیف مارتین لیندستروم و ترجمه سارا نظری می باشد.
با گسترش روشها و شناخت بیشتر از اهداف و برنامه های نورومارکتینگ کم کم نه تنها جامعۀ علمی، بلکه مدیران شرکتهای تجاری نیز به این علم علاقه مند شدند و نتایج آن را بادقت و حساسیت بیشتری مطالعه کردند و به کار گرفتند.
مقولۀ بازاریابی عصبی ظرف این سالها روزبه روز نتایج شایان توجه تری به دست داده است، تا جایی که بسیاری، نتایج آن را از مطالعات تحقیقات بازاریابی چه به روش کمّی و چه به روش کیفی دقیق تر می دانند، هرچند هنوز این علم درآغاز راه است.
وقتی درسال ۲۰۰۲ برای نخستین بار موضوع استفاده از ابزارهای تخصصی پزشکی چون MRI برای مطالعات بازاریابی مطرح شد، در ابتدا موج وسیعی از نگرانی، جامعۀ پزشکی و خصوصاً اخلاق گرایان حوزه های جامعه شناسی و روان شناسی را فراگرفت. هنوز خاطرۀ استفاده از تکنیکهای شست وشوی مغزی با استفاده از روشها و یافته های علم روان شناسی بر روی اسیران و زندانیان فراموش نشده است. ورود به مهم ترین عضو بدن انسان و درخدمت گرفتن آن برای مقاصدی چون بازاریابی و فروش، نه تنها امر پسندیده ای به نظر نمی رسید، بلکه توسط علمای اخلاق کاملاً مردود شناخته می شد. به همین جهت مدتها، بسیاری از مدیران شرکتها استفاده از تکنیکهای نورومارکتینگ را اخلاقی نمی دانستند.
برخی از نتایج تحقیقاتی در این حوزه حیرت آور است. این تحقیقات، دامنۀ گسترده ای پیدا کرده است و برخی از برندهای بزرگ جهان مثل یونی لیور که کالاهای گوناگونی چون کُلدکرم، خمیردندان، صابون و حتی چای لیپتون را تولید می کند، به تازگی با یک شرکت اسکن مغزی برای بررسی احساس مشتریان درمورد بستنی پرفروشش قرارداد بسته است و یا سخن گوی شرکت مایکروسافت اذعان می کند که انسانها گزارشگران ضعیفی از کنشهایشان هستند. به همین علت شرکت برای ثبت فعالیت الکتریکی مغز افراد می خواهد از دستگاه ئی ئی جی (EEG) استفاده کند تا ببیند مردم درحین تعامل کردن با رایانه هایشان چه احساسی دارند.
مطالعۀ عصب شناسان راجع به چگونگی کارکرد مغز ما و اینکه چقدر مایلیم بابت یک محصول پول بپردازیم، ارزیابی کریستین دیور از عطر جدیدش به نام ژادور به وسیله آزمایش اف ام آر ای (FMRI) بر روی مغز مشتریان، بررسی تأثیر آگهی تبلیغاتی کوکاکولا بر فروش ازطریق اسکن مغزی افراد و صدها مورد مطالعات نورومارکتینگ دیگر ظرف این سالها موجب شده است تا این علم از جایگاه مطمئن تری در مطالعات بازاریابی و تبلیغات برخوردار شود.
کتاب «خریدشناسی» نوشتۀ مارتین لیندستروم به یافته های شگفت آور نورومارکتینگ یا بازاریابی عصبی می پردازد. این کتاب نتیجۀ تحقیق و مطالعۀ مستقیم این کارشناس و متخصص بازاریابی و توسعۀ برند است که به مدت ۳ سال و با صرف میلیونها دلار و باحمایت متخصصان و دانشمندان عصب شناسی و با استفاده از مدرن ترین تجهیزات پزشکی و زیرنظر کمیتۀ مرکزی اخلاقیات در بریتانیا انجام شده است.
نویسندۀ کتاب اعتقاد دارد که مغز انسان پیچیدگیهای زیادی دارد که شاید این علم هرگز نتواند به کشف کامل آنها نایل شود و به ما بگوید: «دگمۀ خرید» در کجای مغز قرار دارد؟ اما قادر است بسیاری از واکنشهایی را که مغز در مواجهه با برندها، محصولات، قیمتها، تبلیغات و حتی مزۀ محصولات از خود بروز می دهد، بررسی و تحلیل کند و از دل آن به دستورالعملها و تکنیکهای جدید بازاریابی، فروش و تبلیغات برسد. حتی سیاستمداران نیز برای موفقیت در انتخابات به این روش روی آورده اند.
به هرحال کتاب «خریدشناسی» بسیار جذاب و خواندنی است و یافته های علمی آن می تواند در دانشگاهها و مراکز علمی مورد بررسی و مُداقّه قرار گیرد.
ترجمه و ویراستاری این اثر ارزشمند توسط همکار فرهیخته و دانش پژوه، سرکار خانم سارا نظری انجام شده است که جا دارد از ایشان صمیمانه قدردانی کنم. خواندن این کتاب را به کلیۀ استادان، دانشجویان و مدیران بازاریابی و فروش شرکتها و همچنین مدیران شرکتهای تبلیغاتی توصیه می کنم.
با استفاده از دکمه سفارش دهی و ارسال درخواست برای فروشنده، می توانید برای خرید این محصول به صورت عمده با فروشنده وارد مذاکره شوید. با پرداخت آنلاین وجه سفارش از ضمانت بازگشت وجه برخوردار می شوید.