کتاب کفش‌های هزارپا نوشتۀ فاطمه ابطحی

دسته بندی محصول:  کتاب


تماس جهت قیمت

حداقل سفارش: 1       ناموجود

داستانک‌های زیبا و جذاب در بارۀ حیوان‌هاست که مخاطب خود را در حین سرگرم کردن آموزش مهارت‌های زندگی می‌دهد.
کتاب کفشهای هزارپا نوشتۀ فاطمه ابطحی shoes Centipede کتاب کفشهای هزارپا نوشتۀ فاطمه ابطحی حاوی 12 داستان کوتاه است که در کنار سرگرم کردن گروه سنی مخاطب خود سعی دارد مطالبی از زندگی اجتماعی نیزبه آنان آموزش دهد. انتشارات نگارینه تا به حال از خانم فاطمه ابطحی کتابهای پیرزن قالیباف، ماجرای گربۀ من، افسانههای نروژی، کفشهای هزار پا، آسمانیها، زنگ انشا و شعر تازه را چاپ و نشر کرده است. به این تکه از یکی داستانهای کوتاه آن توجه کنید: سرانجام صبح شد و پسر و هزارپا به مدرسه رفتند. همه بچهّها دور پسر جمع شده بودند تا هزارپای کفش پوش را ببینند. خبر به دفتر و آقای مدیر و آموزگارها هم رسید. همه مدرسه هزارپا را تماشا میکردند و در باره او حرف میزدند و پسر مواظب بود کسی هزارپا را ناراحت نکند. زنگ مدرسه زده شد و بچّهها سر صفهایشان رفتند. پسر و هزارپا هم سر صف ایستادند. آقای مدیر رفت پشت بلندگو بعد از دعا به بچّهها گفت: امروز همه ما شاهد صحنه عجیبی در مدرسه بودیم و با چشمهای خودمان هزارپایی دیدیم که کفش به پا داشت و کفشهایش را به گفته خودش کفشدوزکها با همیاری دیگر حشرات دوخته بودند. از یک مشت حشره یاد بگیرید که چه طور به کمک یک دیگر کاری را انجام میدهند و حال آن که شما دانشآموزان با هم جنگ و دعوا میکنید و هیچ چیز جالبی به وجود نمیآورید. تازه خرابکاری هم میکنید. از این حشرات یاد بگیرید! آقای مدیر البته همیشه از این حرفها میزد. در راه رفتن به کلاس پسر برای بچّهها تعریف کرد که چه طور دوستهای هزارپا با او شوخی کرده بودند و به یک مهمانی که وجود نداشت دعوتش کرده بودند. بچّهها خیلی خندیدد و آقای ناظم گفت: ساکت! هزارپا به پسر گفت که کفشهایش راحت نیستند و میخواهد آنها را در بیاورد. خوشبختانه آموزگارها جلسه داشتند و هنوز به کلاسها نیامده بودند. پسر توانست کفشهای هزارپا را از پاهایش در بیاورد. پسرها لنگه کفشهای او را یادگاری برداشتند. هزارپا از آنها خداحافظی کرد و به علفزار رفت و بچّهها هم سر کلاسهایشان رفتند.