کتاب با کمک از روانکاوی سعی دارد راه‌های موفقیت را در اختیار مخاطب بگذارد.
کتاب چه عاملی مانع موفقیت شماست؟ نوشتۀ سام هورن، ترجمۀ نوشین ریشهری
What's holding you back
من در شهر کوچکى واقع در جنوب کالیفرنیا (که تعداد اسبها بیشتر از آدمها بود) و با سرگرمىهایم کتاب، تلویزیون و مجله، بزرگ شدم. تا سن چهارده سالگى، تصور مىکردم پشت آن کوههایى که دره را در برگرفته بودند، دنیاى بزرگى وجود دارد. در مقالهها و شرح عکسهاى دلپذیرى که از زندگى ستارگان هالیوود مىخواندم، غرق لذت مىشدم. به زندگى "بىنقص" آنها حسودى مىکردم. به خودم مىگفتم: آیا این فوقالعاده نیست که شخص عصبانى نشود؟ و هرگز ناراحت و خشمگین نباشد؟ آیا این فوقالعاده نیست که همیشه درست حرف بزند و اشتباه نکند؟ این هنرپیشهها به طور چشمگیر و والایى اعتماد به نفس داشتند. امیدوار بودم که من هم روزى مثل آنها شوم: حتى یک کلمه اشتباه نگویم، خجالت نکشم و نگران نباشم.
بعد از تمام کردن کالج، سرنوشت، مرا به جزیرۀ "هیلتون هد" (Hilton Head) در جنوب کالیفرنیا کشاند. جایى که در محاصرۀى مالکها و گردشگران مرفه بود. کارکردن در زمینهاى تنیس آن جا، موقعیت دلخواهى را به من داد که مدتها در انتظارش بودم، تا در حد فشردن دست، با افراد مشهور و ثروتمند در تماس باشم. کمکم متوجه شدم که بسیارى از این افراد مشهور، همه چیز را با هم ندارند. فهمیدم که برخى از این افراد مرفه جامعه، حتى از تصور صحبت کردن در جمع وحشت مىکنند. زیباترین زنى که در تمام عمرم دیده بودم (مانکنى مشهور) اعتراف کرد همیشه از بدنِ "لاغرش" خجالت مىکشیده. یک قهرمان رکورد دار ورزشى، قادر نبود با کسى قرار دیدار بگذارد. زوجى ثروتمند که در قایقى تفریحى سفر مىکردند و وقت مىگذراندند، به وضوح بىحوصله و غمگین بودند.
کنجکاو بودم. چرا این افراد، که همه چیز برایشان فراهم است آنطور که انتظار مىرفت، خوشحال نیستند؟ چطور ممکن است یک شخصیت خبره و مشهور همان احساس ناامنى و ترسهاى مرا داشته باشد؟ چگونه است که بعضى از این شخصیتهایى که قدرتمندتر از زندگى به نظر مىرسند، در واقعیت به صورت دردناکى خجالتى هستند و آگاهانه خود را تحقیر مىکنند؟
این فرصت را هم داشتم تا با افرادى که مطمئن، دلگرم و بىپروا بودند، همان گونه که من آرزو داشتم، آشنا شوم. تعدادى از آنها موفق و کامیاب بودند و برخى نبودند. افرادى که به طور مدام مطمئن و دلگرم بودند، همه یک جور شخصیت داشتند: آنها با توانایى شگفتانگیزى
آسانگیر بودند، نیاز به اثبات خود نداشتند، به دنبال تأیید دیگران نبودند و به صورت خوشایندى با خود و دنیاى اطرافشان در آرامش به سر مىبردند.
این رویارویى، دستکم به من فهماند که آن چه اطمینان و دلگرمى نامیده مىشود، با مقام، ثروت یا موقعیتهاى دیگر به دست نمىآید و این موضوع مرا به سوى آنچه که در تمام زندگى در جستجویش بودم، یعنى اعتماد به نفس، هدایت کرد. پرسشنامهاى تهیه کردم ــ در صفحههاى بعدى خواهید دید ــ و از مجرىها، مادران، وکلا، معلمها، بچهها، فروشندگان، شهروندان، هنرمندان و روانشناسانى که از آن اعتماد و دلگرمى برخوردار بودند، پرسشهایى پرسیدم.
آن چه کشف کردم، این است که شما اگر بخواهید، مىتوانید اعتماد به نفس بیشترى داشته باشید. شما مىتوانید. اطمینان داشتن، ژن مرموزى نیست که با آن متولد شویم، همچنین نتیجۀ موفقیتهاى غیرعادى نیز نمىباشد و فقط در دسترس افراد فوق بشرى هم نیست که با کارهاى برجسته تجلیل مىشوند. مطمئن بودن، مهارتى است که هرکس مىتواند داشته باشد. بدون توجه به گذشته و اکنون، شما هم مىتوانید نوعى اطمینان شخصى غیرقابل نفوذى بسازید که گذرا و براى موقعیت خاص نباشد. مىتوانید همیشه توازن و وقار را بدون توجه به این که کجا یا با چه کسى هستید، داشته باشید.
در سال 1979 در یک گردهمایى در دانشگاه واشینگتن دى سى، یافتههایم را در کارگاهى آموزشى اجرا کردم. من روى آسایش بیشتر در موقعیتهاى واقعى زندگى روزمره تمرکز داشتم. رضایت همگانى فوران کرد و از سوى هزاران شرکتکنندهاى که از سراسر کشور همراهم بودند و حضور داشتند، تأییدیه دریافت کردم. شما تعداد زیادى از آن داستانهاى موفقیت را در این کتاب خواهید یافت، همین طور شرح روشهایى که آنها به کار بردند تا زندگىشان را بهتر کنند.
"ویرجینیا ساتیر" (Virginia Satir) مىگوید: من مىخواهم شما را در رابطه با آن چه که هستید هیجان زده کنم... آنچه که هنوز برایتان وجود دارد. فقط به شما الهام مىدهم آن وقت ببینید چقدر فراتر از جایى که هستید، مىتوانید پیش بروید. این همان هدف علمى و بىطرفانهى کتاب چه عاملى مانع شماست؟ مىباشد، تا ابزار عملى، براى تبدیل شدن به شخصى که همیشه مىخواستید باشید، در اختیارتان بگذارد.
"یوگى برا" (Yogi Berra) گفت: نود درصد بازى بیسبال روانى و ده درصد باقىماندهى آن فیزیکى است. این کتاب به شما کمک مىکند تا احساس و عملکردى مطمئن دربارۀ هر چیز، هرجا و هر کسى داشته باشید. به شما قول مىدهم که وقت شما روى نظریههاى مبتذل تلف نشود. پدرم همیشه مىگفت: بسیارى از مردم مىخواهند خود را به جاى بهترى برسانند، اما در واقع تعداد کمى روى آن کار مىکنند. کتاب "چه عاملى مانع شماست؟" طراحى شده تا شما راحتتر پیشرفت کنید.
این کتاب به سى گام یا بخش کوتاه تقسیم شده است. هر بخش با "شروع تکلیف امروز" خاتمه مىیابد تا به شما کمک کند آن چه را که همان وقت خواندهاید در دنیاى واقعى به نتیجه برسانید. "رالف والدو امرسون" (Ralph Waldo Emerson) نوشت: انرژى مسرى است، آن چه ما را به فکر یا احساس قوىتر وا مىدارد به قدرت ما مىافزاید. اطمینان هم مسرى است. شما همان طور که گام بر مىدارید، اطمینان را مىگیرید، چون باعث مىشود فکر و عمل شما قوىتر شوند. در این حال شما به جاى احساس بىقدرتى (من نمىتوانم) احساس رشد و قدرت گردآورى مىکنید (من مىتوانم).
شاید شما این گفتهى مشهور "لائوتزو" (La-Tzu) را شنیده باشید : سفر هزار مایلى با یک قدم شروع مىشود. همین حالا به خودتان قول بدهید که سفر اطمینانتان را با برداشتن حداقل یک قدم در روز شروع خواهید کرد. خواندن هر بخش، فقط پانزده دقیقه وقت مىگیرد، بنابراین حتى اگر گرفتارید، مىتوانید تکلیف هر روز را بخوانید و انجام دهید. قبول کنید که بهتر کردن رابطهها، عملکرد و اخلاق، ارزش پانزده دقیقه صرف وقت را دارد. پس آن مفهومها را به مرحلهى عمل در آوردید. تا راه عمل و احساستان را با اطمینان بیشترى طى کنید.