آموزش دف خانقاهی

دسته بندی محصول:  آموزش و تربیت


تماس جهت قیمت

حداقل سفارش: 1       موجود

آموزش دف خانقاهی استاد مجید رضا غلامحسینی این خدمت در شرکت فرهنگی هنری آوای جام جم ارائه می گردد.
آموزش دف خانقاهی آموزش دف تاریخچه دف کلمه دف در اصل عبری است و به معنی کوبیدن می باشد. هرگاه سیر فرهنگی اجتماعی دف را به عنوان یکی از ابتدائیترین سازهای کوبه ای بنگریم به این نتیجه می رسیم که این ساز با صدای گیرایش هیچگاه متعلق به فرهنگ یا مکان خاصی نبوده، چرا که ردپای پیدایش و ساخت اولیه آن را به هیچ قوم یا ملیتی نمی توان نسبت داد.ساختن، نواختن و استفاده از این ساز همواره در فرهنگهای مختلف متداول بوده و در هر قوم با توجه به آداب و رسوم و سنتهای حاکم، کاربرد ویژه ای داشته است. در برخی قبایل از دف به عنوان ساز اصلی در مجالس سور و شادی استفاده می شده است، حال آنکه در قومی دیگر استفاده از این ساز مخصوص مراسم جنگ و کارزار بوده و برخی دیگر آن را برای اجرای مراسم آئینی مذهبی مورد استفاده قرار میدادهاند. در برخی قبایل رسم بر این بوده که برای دف قربانی کنند و یا در هنگام نواختن دف با قربانی کردن گوسفند نسبت به دف و نوازنده آن ادای احترام نمایند. از نشانه های حضور دف در میان مردم نقشهای حجاری شده دسته ای از نوازندگان در خرابه های باستانی آسوره می باشد که در میان آنان سازهای گوناگون از جمله ساز دف به چشم می خورد که از نظر ساختمان تفاوت چندانی با دف امروز نداشته است. از دیگر آثار، نقش برجسته کاهنان معبدی است که همراه چند نفر دف نواز و چنگ نواز در حال هدیه کردن قربانی خود می باشند. بر طبق روایاتی که از روزگاران کهن در ادبیات ایران باستان آمده است مراسم جشن نوروز و تحویل سال پارسیان در دوران شاهنشاهی هخامشیان و بعدها ساسانیان توسط نوای دف همراهی می شده است.در نقشهای حکاکی شده در خرابه های نینوا پایتخت کشور باستانی آشور در بین نوازندگان ، نوازنده ای در حال نواختن نوعی ساز کوبه ای دایره شکل که تناسب بسیار زیادی به ساز دف امروزی دارد ، می باشد. پس از ظهور اسلام در شبه جزیزه عربستان و با توسعه این قلمرو، اعراب نواختن دف را از ایرانیانی که به عنوان اسیر جنگی در میان آنان بودند آموختند. پس از تحریم موسیقی توسط چندی از دینداران که موسیقی را تنها در بعد نفسانی آن دیده و از بعد روحانی آن بی خبر مانده بودند، عرفا دریافتند که برای تزکیه و پالایش روح در کنار دستورات شرع، استفاده از عناصری نظیر عشق، موسیقی، شعر و سماع می تواند از مؤثرترین شیوه ها برای وارهیدن از عالم جسمانی و عروج به عالم روحانی باشد و انسان را به تجربه لحظات بی خویشی و تهی بودن از منیّت و خودی برساند.بدین جهت توسعه و اعتلای بعد معنوی و عارفانه موسیقی مد نظر صوفیان واقع گشته و بدان پرداختند : ندانی که شوریـده حالان مسـت چـرا برفشـانند در رقص دست گشــاید دری بــر دل از واردات فشـاند ســرو دست بر کائنـات حـلالش بود رقص بر یاد دوست که هر آستینش جانی در اوست حضرت مولانا از بزرگان و شیفتگان موسیقی و سماع بوده است. انقلاب روحی مولانا با سماع آغاز گردید و موسیقی جان مایه این سماع و حال عارفانه گشت تا جایی که بیشتر اشعار دیوان عظیم شمس و مثنوی معنوی را در سماع سروده است. او که این پایکوبی و دست افشانی را با دف آغاز می کرده و شور و وجد و حالی خاص می یافته است به دف و نواختن آن علاقه وافر ابراز کرده و در فراق و عشق مولایش، شمس، بر دف گریه ها کرده و شعرها سروده است. اشعاری که نزدیکی و انس مولانا را به دف و دف نوازی نشان دهند و قداست این ساز که او را پله پله تا ملاقات خدا می برد و به دنبال آفتاب می کشاند را به جهانیان نشان می دهد. روح مولانا آمیخته با موسیقی است، موسیقی که از عرفان و عشق نشأت گرفته است و برای جان بخشیدن به این موسیقی، مستانه بر دف پنجه می زند و شعر و موسیقی را ثبت بر جریده عالم می کند. توجه خاص مولانا به موسیقی و سماع موجب گردید پیروان وی جایگاه ویژه ای برای موسیقی و دف نائل شوند به حدی که صلاح الدین زرکوب وصیت می نماید تا پس از مرگ، جنازه اش را دف زنان و رقص کنان و پای کوبان تا آرامگاه ابدی وی حمل کرده و به خاک سپارند و با اجرای این وصیت توسط مولانا، از آن پس هرگاه کسی از پیروان یا بستگان مولانا رخت از جهان بر می بست جنازه او را دف زنان و دست افشان به خاک می سپردند. میا بی دف به گور من زیارت که در بزم خدا غمگین نشاید (مولانا) از میان سازهای مورد استفاده در موسیقی خاص سماع، دف و تنبور از جایگاه ویژه ای برخوردار است و دارای وجهه ای مقدس و حرمتی خاص می باشند به گونه ای که نوازندگان پیش از شروع به نواختن و همچنین پس از اتمام آن ساز خود را بوسیده و بردیده می نهندو اگر در زمان نواختن پوست پاره شود وی را شهید می نامند.اصولاً از دف برای تثبیت ضربه های تقطیع در وزن شعر استفاده می کردند. بنابراین شاید بتوان گفت ابتدا دف بدین وسیله به محافل صوفیان وارد گردیده و بعدها در مسئله سماع، به صورت جدی مورد استقبال و توجه صوفیان قرارگرفت. مست شدند عارفان، مطرب معرفت بیا زود بـگو ربـاعیـی، پیــش درآ، بگـیـر دف استاد فقید سعید نفیسی می گوید: تصوف عالی ترین فلسفه ای است که تاکنون در فکر آدمی زادگان نقش بسته است و بالاترین افتخار نژاد ایرانی این است که این فلسفه را با هنر به اوج کمال خود رسانیده و عالی ترین نتیجه اجتماعی، اخلاقی و انسانی را از آن گرفته است. در بررسی تاریخ موسیقی به نوعی موسیقی ریتمیک بر می خوریم که مربوط به جنبه های فکری و فلسفی گروههای مختلف تصوف می باشد که شاخص ریتم در آن نقش ادواری دارد. آنچه که این موسیقی را جلوه و آرایش می دهد نقش کلام است که همزمان با ریتم و در پاره ای از گروهها با سماع و حرکات دسته جمعی و منظم شکل می گیرد. این موسیقی که دف در آن نقش بسزائی دارد ازمثلث عشق و عاشق و معشوق و یا جذبه و جاذب و مجذوب در تار و پود کوبه های انگشتان دف نوازان متجلی می شود . تصوف به عنوان یک جنبش فکری ممتاز در پی آن است که انسان از طریق پالایش روح به یگانگی و وحدت برسد و در این میان نوای موسیقی و به خصوص دف وسیله ای است که باعث می شود انسان از طریق شنیدن به درون خود راه یابد و خود را با کل جهان متصل بیند و آرامشی دلپذیر و لذت بخش در خویش احساس کرده و راهی برای رسیدن به کوی دوست و یکی شدن با ابدیت بپیماید. دل وقـت سـماع بــــوی دلــدار بـرد جـان را به سـراپرده اسرار برد این زمـزمه مرکـبی است مر روح تـورا بردارد و خوش به عالم یار برد(معزالدین حمویه) دف اشاره است به دایره الاکوان و پوست روی دف اشاره است به وجود مطلق و ضربه هایی که بر دف وارد می شود اشاره است به ورود واردات الهی از باطن به طرف وجود مطلق به منظور خارج کردن اشیاء ذاتی از باطن به ظاهر و زنگوله ها اشاره است به ظهور تجلیات الهی. کسی که جوهر خود را ندیده است کسی کان ماه از چشمش نهان است چنین کس را سماع و دف چه باشد سماع از بـهر وصل دلســتان است (مولانا) اما خروج دف از خانقاه را به استاد محمدرضا لطفی نسبت می دهند که در بین سال های60-50 انجام گرفت و اولین کسی که دف را در موسیقی سنتی ایرانی وارد ساخته و نواخت استاد بیژن کامکار بود که ایشان را به عنوان پدر نوین دف نوازی می شناسند و همچنین ایشان برای اولین بار برای دف نت نوشتند و حال ساز دف را یکی از ارکان اصلی حفظ ریتم و نشاط ریتمی و حماسی قطعات موسیقی ایرانی می دانند. این ساز را می توان از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار داد.چه در رابطه با ساختار و اجرای آن و چه از بعد حضور دف در خانقاه، موسیقی فولکلور، موسیقی سنتی و موسیقی ارکستر ملی. ایران سرزمینی است پهناور، دارای اقوام مختلف با آداب و رسوم و فرهنگ مخصوص به خود که هر کدام در پهنه جغرافیایی و فرهنگی خود در حال زیستند: فارس ها، کردها، گیلک ها، ترک ها، لرها و ... که تمامی این فرهنگ ها در زیر لوای یک فرهنگ بزرگتر به نام ایران به طور مسالمت آمیز در حال زیستند و فرهنگ ایرانی همچون نخ تسبیحی دانه های مختلف این فرهنگ ها را به هم متصل ساخته است که این اتحاد و همبستگی قرن هاست در جوار هم و بدون مشکلی ادامه داشته و دارد. امروزه در ایران به شکل شگفت انگیزی علاقه مندی مردم به نواختن دف رواج پیدا کرده است که دست کم در صد سال گذشته بی سابقه بوده است. دف بویژه بیشتر در کردستان، کرمانشاهان، کرمان و یزد شوریدگی شوریده حالان مست را باعث است. نوازندگان قدرتمند دف همراه با نوای تاس و تنبور و شمشال و با آواز خوانی که اشعار را به زبان محلی و گاه فارسی اجرا می کنند، فضای این مجالس را غرق عشق و شور و رقص و موسیقی می کنند. در حقیقت امروزه در میان سازها دف بیشتر بازتاب رنجها، دردها، عاشقانه ها، حماسه ها و عارفانه های ژرف سرزمین ما ایران شده است.در مشهد که به خاطر مهاجرت کردها مخصوصا کردهای قوچان، همچنین در موسیقی فولکلور خراسانی هم از ساز دف استفاده می شود.در مناطق شمال ایران، در گیلان و مازندران هم از ساز دف استفاده می شود که باز از مهاجرت کردها تاثیر پذیرفته است که در برخی از مناطق گیلان سکنی گزیدند ، مثل:تالش، ماسال، رودبار و ... که در موسیقی شان از آن استفاده می کنند.در مناطق مرکزی ایران همچون تهران،اصفهان،کرمان،شیراز و...از دف به شیوه های مختلف استفاده می کنند و در مناطقی چون اهواز و آبادان نوعی سنت و عرف حاکم است که اگر شخص در دریا غرق شود ،عده ای دف نواز در کنار ساحل شروع به نواختن دف می کنند؛ زیرا معتقدند که از آن طریق جنازه فرد غرق شده از آب بیرون خواهد آمد. اما آنجا که دف به اوج بلوغ و بلندای شان خود رسیده است کردستان و کرمانشاه است که نام این دو چنان با هم عجین شده که هرکدام یادآور نام دیگری است: دف و کرد. این خدمت در شرکت فرهنگی هنری آوای جام جم ارائه می گردد.